Uncle chain Knitter: Yes. Have you knit my chain? Yes...
Did you throw it behind the mountain?Yes...
Father has just arrived.... What has he brought
خودت رو اذیت نکن، همون عمو زنجیر بافه
شعر طنز : وصیت نامه!
یادتان باشد اگر مُردم عزاداری کنید
بر سر و صورت بکوبید و خود آزاری کنید
آبروها برده اید از من در ایام حیا ت
لا أقل حا لا که مردم آبرو داری کنید
من که می دانم در آنجاتان عروسی ها به پاست !
لا أقل در مجلس ختمم کمی زاری کنید
می کنم تقدیمتان متن وصیت نامه را
تا پس از اجراش احساس سبکباری کنید
برای خواندن ادامه این شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
آنکس که ...
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدارش نمایید که بس خفته نماند
آنکس نه نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آنکس که نداند ونداند که نداند
در جهل مرکب ابد و دهر بماند
درکشورما وضع چنین است بدانید
آنکس که بداند وبداند که بداند
باید برود غاز به کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برودخویش به گوری بتپاند
آنکس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پول کره خر خویش براند
آنکس که نداند و نداند که نداند
برپست ریاست ابدالدهر بماند
گفتمش یک بوسه خواهم از لبت ، گفتا مخواه
من بدهکارت نیم کزمن طلبکاری کنی
گفتمش یار وفادار توام ، گفتا بس است
من وفا کی از تو خواهم تا وفاداری کنی
گفتمش شد ارغوانی چهره ام از هجر ، گفت
می توان با اشک خونین چهره گلناری کنی
دل من تـنها بـود ،
دل من هرزه نـبـود ...
دل من عادت داشـت ،
که بمانـد یک جا
به کجا ؟! معـلـوم است ،
به در خانه تو !
دل من عادت داشـت ،
که بمانـد آن جا ،
پـشـت یک پرده تـوری
که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...
دل من ساکن دیوار و دری ،
که تو هر روز از آن می گـذری .
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغـچه بـود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!