گفتمش یک بوسه خواهم از لبت ، گفتا مخواه
من بدهکارت نیم کزمن طلبکاری کنی
گفتمش یار وفادار توام ، گفتا بس است
من وفا کی از تو خواهم تا وفاداری کنی
گفتمش شد ارغوانی چهره ام از هجر ، گفت
می توان با اشک خونین چهره گلناری کنی
صرف فعل نشستن به گویش لری:
مو بنیشم تونم بنیشی اونم بنیشه ما که بنیشیم شمام که بنیشید دیه جا نی اونا بنیشن