هر کسی یه روزی میاد یه روزی میره ،
یکی با دلش میره ،
یکی با پاهاش ،
ولی مواظب باش کسی با پاهای خودش از دلت نره !
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی گوش خواهم داد بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حراراتی ، اینگونه شاید احساسم نمیرد
دوست ها تیکه های پازلن, اگه یکیش کم شه هیچی جاشو نمیگیره و اون پازل هیچ وقت کامل نمیشه, تو اون تیکه ای هستی که پازلمو کامل می کنی
عزیزم از من نپرس
که چه کسی مانند من دوستت دارد
جواب را در خودت پیدا خواهی کرد
جواب این سوال در قلب توست
به من بگو چه کسی درعشق مثل من است
ای با ارزشترین انسان
عشق تو سالهاست
که در ذهنم وجود دارد
آتش دلتتگی و اشتیاقم
ای گرانبهاترین انسان
وای وای ای وای
چه به روز من آمده است
از من نپرس نه نپرس
که من عاشق چه کسی هستم
غیر ازتو کس دیگری در قلبم وجود ندارد
و من عاشق توهستم
عزیزم از من نپرس
که چه کسی مانند من دوستت دارد
جواب را در خودت خواهی یافت
جواب این سوال در قلب توست
آتش عشقت مدتهاست که در من شعله می کشد
ای وای
کجاست آن همه اشتیاق تو که برای دیدن من بود
ای کسیکه مانند چشمم برایم ارزش داری
اشتیاق قلبت و مهربانیت
ای وای
وای وای ای وای
تو من را فراموش کرده ای
من از قصه زندگی ام نمی ترسم
من از بی تو بودن , به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن ، می ترسم.
ای بهار زندگی ام
اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست
اکنون که باهایم توان راه رفتن ندارد
با من بمان
باز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را
باز هم آغوش گرمت را به سویم بگشا
باز هم شانه هایت را مرحمی برایم قرار بده
بگزار در آغوشت آرامش را به دست آورم
بدان که قلب من هم شکسته
بدان که روحم از همه دردها خسته شده
این را بدان که با تو غم برای همیشه من را ترک خواهد کرد.
من به امید دیدار تو زنده ام