پنج قانون خوشبختی را به خاطر بسپارید:
قلبتان را از نفرت پاک کنید
ذهنتان را از نگرانی ها دور کنید
ساده زندگی کنید
بیشتر بخشش کنید
کم تر توقع داشته باشید
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند
زندگی زیباست نه به زیبایی حقیقت
حقیقت تلخ است نه به تلخی انتظار
انتظار سخت است نه به سختی جدایی
امروز فهمیدم خانه پرستوی عاشقی که هر نفس برایت میخواند اینجا نیست از تو چه پنهان کار بیهوده ای بود نقاشی ناشیانه من بر ای تو .
اگر قلبم قطره قطره آب شد ، اگر سوخت و خاکستر شد ، باکی نیست نمی دانم چقدر با تو فاصله دارم؟
چند قدم؟ چند روز؟ چند سال؟ شاید به اندازه یک آه و یک دم.
شاید به اندازه تکه ابر کوچکی که بر آسمان دلم می بارد و می گرید.
نمیدانم ، اما اگر برایت نمی خوانم این را بدان که بی تو خواندن را ، نوشتن را، حتی ماندن را از یاد برده ام.
اگر لبانم خاموش است ، دل فریاد سر داده که با من بمان تا بی تو از یاد نبرم زنده بودن را ...
مرا پنهان کن در امن ترین گوشه قلبت که نه روشنی روز را ببینم و نه سیاهی شب را.
این تنها آرزوی دل است.
چه کند راهی به جز فرار به سوی تو ندارد.
پناهش بده.
باز هم نوشته هایم در سیلاب خودخواهی هایم غرق شد..
میخواهم برای همیشه در سیاهی سرخ ترین شقایق زمین بی نشان بمانم.
ویلیام شکسپیر میگه:
همیشه به کسی فکر کن که تو را دوست داشته باشد نه به آن کسی که تو او را دوست داشته باشی.