عجب صبری خدا دارد ؟
اگر من جای او بودم همان یک لحظه اول که اولین ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان .جهان را با همه زشتی و زیبائی بروی یکدیگر ویرانه میکردم !
اگر من جای او بودم که در همسایگی صدها گرسنه و چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم . نخستین سفره مستانه را خاموش آن دم بر لب پیمانه میکردم !
اگر من جای او بودم که میدیدم یکی عریان و لرزان دیگری پوشیده از صد جامه رنگین . زمین و آسمان را واژگون مستانه میکردم !
اگر من جای او بودم برای خاطر یکی مجنون صحرا گرد بی سامان . هزاران لیلی ناز آفرین را کوه به کوه آواره و دیوانه میکردم !
اگر من جای او بودم به عرش کبریائی با همه صبر خدائی ز برق فتنه این علم عالم گیر مردم کش . به جز اندیشه عشق و وفا معدوم .هر فکری را در این دنیای پر افسانه میکردم !
چرا من جای او باشم ؟ ؟
همین بهتر که او خود بنشیند چون تاب . تماشای تمام زشت کاریهای این مخلوق را دارد . وگرنه من به جای او چو بودم . یک نفس کی عادلانه سازش با جاهل و فرزانه میکردم ؟؟؟!!!
عجب صبری خدا دارد ؟
عجب صبری خدا دارد ؟