مردى آن نیست که مشتى بزنى بر دهنى
یکی از صاحبدلان زورآزمایی را دیدم . بهم برآمده و کف بردماغ انداخته .گفت : این را چه حالت است ؟ گفتند : فلان دشنام دادش. گفت : این فرومایه هزار من سنگ برمی دارد و طاقت نمی آرد .
لاف سر پنجگى و دعوى مردى بگذار
عاجز نفس ، فرومایه چه مردى زنى
گرت از دست برآید دهنى شیرین کن
مردى آن نیست که مشتى بزنى بر دهنى
اگر خود بر کند پیشانى پیل
نه مرد است آنکه در او مردمى نیست
بنى آدم سرشت از خاک دارد
اگر خالى نباشد، آدمى نیست