(نقل از وقایع الایام خیابانی ص ??طبع سنگی )
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان وخلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن وملک بر ادمیان نوحه می کنند