بس که میدان رفتن تو، بر عمویت مشکل است
دستیابـی تـو، بر این آرزویت مشکل است
دیگر از هجـران مـگو، ای یـادگار مجتبی
بر مشام جان، فراق عطر و بویت مشکل است
بـر دلم آتـش مـزن، ای مـیوه قلب حسن
چـون مرا بشنیدن این گفتگویت مشکل است
سن تو جانا مـناسب بـا چنین پیـکار نیست
جنگ تو، با لشکری در روبرویت مشکل است
سخت بـاشد، نـاسزا بشنیدن از هـر ناکسی
گفتگو بـا دشمن بـی آبـرویت مشکل است
ای که واجب نیست در این سن تو ، صوم و صلات
تشنه لب در کربلا، بـا خون وضویت مشکل است