یه روز مجنون از جلوی یه عارف که در حال نماز خوندن بود ، رد شد . عارف نمازش راشکست و داد زد :آهای مجنون ، چرا نمازمو شکستی ؟مجنون جواب داد :من که عاشق لیلیهستم متوجه تو نشدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چطوری متوجه من شدی ؟
| نوشته شده توسط امید در شنبه 86/10/1 و ساعت 9:34 عصر | نظرات دیگران()