مناسک حجّ :
1 - حجّ در عرفه خلاصه مىشود، و وقوف در عرفات، شامگاه نهم ذیحجّه نخستین و مهمترین آیین حجّ پس از احرام است.
2 - سپس حاجیان از عرفات به سوى مشعر کوچ مىکنند، و این افاضه(کوچ کردن، دومین آیین حجّ است.)
3 - حاجیان سپس در مشعر گرد مىآیند تا خدا را یاد کنند و او را درمهمترین نعمت یعنى هدایت سپاس بگزارند.
خداوند مىفرماید:
(لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُوا فَضْلاً مِن رَبِّکُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَعِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْکُرُوهُ کَمَا هَدَاکُمْ وَإِن کُنْتُمْ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ * ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْحَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ(26)).
"اگر به هنگام حجّ( طالب روزى خدا باشید مرتکب گناهى نشدهاید، و چون ازعرفات کوچ کردید خدا را در مشعر الحرام یاد کنید؛ از آن رو که شما را هدایت کرده درحالى که پیش از آن گمراه بودهاید، سپس از همان جا که مردم کوچ مىکنند )به سوىسرزمین منى( کوچ کنید، و از خدا آمرزش بخواهید که آمرزنده و مهربان است."
ادامه مناسک حج را در ادامه مطلب بخوانید
قریش براى فخر فروشى بر دیگران در عرفات وقوف نمىکردند )شایدهمین از برجستهترین مفاهیم فسوق است( در حالى که قرآن کریم از این کارباز مىدارد و به آنها دستور مىدهد از عرفات افاضه کنند نه از مشعر.
4 - بدین ترتیب افاضه از عرفات به سوى منى با گذر از مشعر صورتمىپذیرد و در این مسیر الهى حاجیان تکبیر و تهلیل مىگویند، و در منى بهبارگاه خدا قربانى مىکنند. خداوند آیین قربانى را به تفصیل بیان کرده استوروشن ساختهکه شخص متمتّع باید آن قربانىرا کهدر تواناوستتقدیم کند.
5 - در اینجا حاجى خدا را به یاد مىآورد، و در وادى منى به امّت توحیدمىپیوندد، و بر آوردن نیازهایى را از خدا مىخواهد که تنها به دنیا منحصرنیست بلکه آخرت را نیز در برمىگیرد. خداوند مىفرماید:
(فَإِذَا قَضَیْتُمْ مَنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنیَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَمَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ * وَمِنْهُمْ مَن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِیالدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(27)).
"چون مناسکتان را به جاى آوردید همچنان که پدران خویش را یاد مىکردید-حتّى بیشتر از آن- خداى را یاد کنید. برخى از مردم مىگویند: اى پروردگار ما! ما رادر دنیا چیزى بخش، اینان را در آخرت نصیبى نیست، و برخى از آنها مىگویند:پروردگارا در دنیا و آخرت به ما نیکى عطا کن و ما را از عذاب آتش دور گردان."
6 - سپس حاجى در ایام تشریق (یازدهم و دوازدهم) در منى خدایش رابه یاد مىآورد، پس از آن که در مکّه و در روز عید خانه خدا را طوافمىکند.
کسانى هستند که تا روز سیزدهم در منى باقى مىمانند، و ایشان همانکسانى هستند که در احرام خود از شکار و زن روى برنتافته. خداوندمىفرماید:
(وَاذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلاَإِثْمَ عَلَیهْ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ(28)).
"و خدا را در روزهاى معیّنى یاد کنید، وهر کس شتاب کند، و ذکر خدا را در دوروز انجام دهد، گناهى بر او نیست؛ و هرکه تأخیر کند و سه روز انجام دهد نیز گناهى بر او نیست؛ براى کسى که تقوى پیشه کند. از خدا بپرهیزید؛ و بدانید شما بهسوى او محشور خواهید شد."
پس از بجاآوردن اعمال منى، گناهى بر حاجى نیست خواه در رفتن ازمنى در روز دوازدهم شتاب کند، یا تا روز سیزدهم باقى بماند ولى کسیکه ازشکار و زن روى برنتافته در سیزدهم از منى مىرود تا خداوند گناهان او را بیامرزد.
7 - از مناسک حجّ نیز طواف بیت عتیق است. خداوند مىفرماید:
(ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ(29)).
"سپس چرک از خود دور کنند و نذرهاى خویش را ادا کنند و بر بیتالعتیق طوافکنند."
خداوند خانهاش را از تملّک دیگرى آزاد ساخته است، پس این خانههمچون خانههاى دیگر در تملّک مردم نیست. خانهاى است آزاد ازپیوندهاى شخصى و کسى که بدان طواف کند پرستش را براى خداوندسبحان خالص کرده است و از پلشتى بُتها و پیوند به دنیاییان رهایى یافتهاست و از ثروتمندان و سلطهمداران و صاحباننام کناره جسته است.خداوند سبحان پس از بیان طواف مىفرماید:
(ذلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَکُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا یُتْلَىعَلَیْکُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ * حُنَفَاءَ للَّهِِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ بِهِوَمَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکَانٍسَحیقٍ(30)).
"همچنین هر کس دست از حرام بدارد، در نزد پروردگارش برایش بهتر است،وچهارپایان بر شما حلالند مگر آنهایى که برایتان خوانده شده. پس از بتهاى پلیدوسخن باطل و دروغ اجتناب ورزید. روى آورندگان به خدا باشید و شرک نیاوردگانبه او، و هر کس که به خدا شرک آورد چونان کسى است که از آسمان فروافتد و مرغ اورا برباید یا بادش به مکانى دور اندازد."
بدین ترتیب با طواف پیرامون خانه خدا شعائر الهى را بزرگ داشتهایم تااز پلیدى شیطان و شهوات و طاغوت و باطل دورى کرده باشیم و از آلودگىشرک با همه گونههاى آن )کار براساس ریا یا شهرتطلبى یا سرمستى( پاکگردیم.
مشرک بهره شیطان است که به ژرف ناى دوزخ سقوط مىکند.
8 - از مناسک است نماز پس از طواف نزد مقام ابراهیمعلیه السلام، زیرا خداوندمىفرماید:
(وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّىً(31)).
"از مقام ابراهیم مصلّى برگزینید."
9 - از مناسک حجّ است سعى میان دو کوه صفا و مروه، که از شعائر الهىبه شمار مىآید اگرچه، جاهلیّت این آیین را تحریف کرد و دو بت بر این دوکوه نهاد که خود موجب شد برخى از این آیین خوددارى کنند، پس خداوندآن را نفى کرد و فرمود:
(إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنیَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ(32)).
"صفا و مروه از شعائر خداست. پس کسانى که حجّ خانه را به جاى مىآورند یاعُمره مىگزارند اگر بر آن دو کوه طواف کنند مرتکب گناهى نشدهاند. پس هر که کارنیکى را به رغبت انجام دهد، بداند که خدا شکر پذیرندهاى داناست."
این سعى گواه آن است که به بازى گرفته شدن پارهاى شعائر از سوىجاهلیت آن را لغو نمىکند، و شایسته نیست آیینى ترک گفته شود به بهانهاین که کفّار آن را از جایگاه و اهدافش دور ساختهاند.
10 - یکى دیگر از بینشهاى قرآن درباره حجّ، خدمت به مهیمانانخداست اعمّ از آب دادن بدیشان و آباد کردن مسجد، ولى کافران و منافقاننباید این کار را ابزار طغیان خویش سازند، زیرا که ایمان به خدا و پیامبروجهاد در راه خدا بالاتر از اینهاست. خداوند مىفرماید:
(أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَفِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ * الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُواوَجَاهَدَوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولئِکَ هُمُالْفَائِزُونَ(33)).
"آیا آب دادن به حاجیان و عمارت مسجدالحرام را با ایمان به خدا و روز قیامتوجهاد در راه خدا برابر مىدانید؟ نه، نزد خدا برابر نیستند و خدا ستمکاران راهدایت نمىکند. آنان که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا به مال و جانخویش جهاد کردند، در نزد خدا درجتى عظیمتر دارند و کامیافتگانند."
بدین سان خداوند فضیلت خدمت به حاجیان را بیان مىدارد ولى برحذر مىدارد که مبادا این کار بر ایمان حقیقى برترى داده شود.