چندیست که بیمار وفایت شده ام در بستر غم چشم به راحت شده ام این را تو بدان اگر بمیرم روزی مسئول تویی که من فدایت شده ام
حس و حال من از تو که حرف میزنم همه فعلهایم ماضیاند
حتی ماضی بعید
ماضی خیلی خیلی بعید
کمی نزدیکتر بنشین!
دلم برای یک حال ساده تنگ شده است …
عزیزم همه دنیا یه طرف ...
.
.
.
ذوق زده نشو .... تو هم همون طرف !!!
از شرکت فرش مزاحمتون می شم، اجازه می دی دلم رو فرش زیر پات کنم؟ تا هیچ جا جز دل من پا نذاری!
موبایلم حالش بده، شارژ نداره نورش کم شده صفحش یه کم سیاه شده، مریضه سرفه می کنه، مى دونی چشه؟ هواى پیامک تو رو کرده!