لحظ? مرگ
عاقبت خاک گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
از خیابانها که می گذرم، گهگاه که سرم را بالا می آورم. دیوارهایی را می بینم که پر از کاغذ است و اکثر این کاغذها، اطلاعی? فوت آدمهاست؛ مرد یا زن، پیر، جوان و حتی بعضی اوقات کودک. جالب است برایم اینکه بعضی اوقات افرادی را می بینم که هاج و واج کنار دیوار ایستاده اند و به یکدیگر می گویند: من همین دیروز او را دیده ام، سالم بود، سر حال بود و...
آری، اکثر آدمها وقتی می میرند که کسی مرگشان را پیش بینی نمی کند. اما حیف و صد حیف که ما از این لحظه ها عبرت نمی گیریم. از اینکه شاید همین فردا، افرادی با دیدن اطلاعی? مرگ ما همین جملات را بر زبان بیاورند. آنگاه ما کجا خواهیم بود؛ آیا نوری سر بلند کرده به آسمانیم یا جنازه ای متعفن، خوراک مور و مار.
اینها همه بستگی به امروزمان دارد. اگر امروز خدایمان و حجت او را بشناسیم، تا به مرگ جاهلیت نمیریم. اگر امروز قدر خود را بدانیم و تن به خواسته های اصلی ترین دشمنمان(شیطان) ندهیم؛ جایگاهمان خان? مور و مار نیست. به مقامی می رسیم که لحظ? جان دادنمان، امام زمانمان بر بالینمان حاضر شود. آنگاه با نگاه آرامش بخش او، دیگر جان دادن سخت نیست. آسان ترین و آرام ترین لحظه، همان لحظه خواهد بود.
از شیخ بهلول پرسیدند که چه وقت میشود به حضور آقا امام زمان، ارواحنا فداه، مشرّف شد؟
فرمودند: با تقوا باشید؛ وقتی که بین شما و حضرت سنخیّت باشد. سپس فرمودند: دیدن امام زمان، روحیفداه، مهم نیست، مهم این است که او ما را ببیند. خیلیها هم علی علیهالسلام را دیدند اما دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد.
دانلود فیلم مجموعه دروغها با بازی گلشیفته فراهانی
امروز قصد دارم لینک دانلود فیلم body of lies با بازی گلشیفته فراهانی و دی کاپریو رو برای شما بذارم که امیدوارم بتوانید این فیلم را از اینجا دانلودش کنید و از دیدن فیلمش لذت برید.
برای دیدن و دانلود فیلم مجموعه دروغها به ادامه مطلب بروید
داستان : سیب ها
یک خانم معلم ریاضی که به یک پسر 7 ساله بنام آرنو ریاضی یاد می داد ...ازش پرسید: آرنو اگر من بهت یک سیب و یک سیب و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟
تا چند ثانیه آرنو با اطمینان گفت :4 تا!
معلم نگران شده انتظار یک جواب صحیح وآسان رو داشت (3)
خانم معلم نا امید شده بود .او فکر کرد "شاید بچه خوب گوش نکرده است"او تکرار کردآرنو:خوب گوش کن آن خیلی ساده است تو می تونی جواب صحیح بدهی اگر به دقت گوش کنی .اگر من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟ آرنو که در قیافهء معلمش نومیدی می دید دوباره شروع کرد به حساب کردن با انگشتانش در حالیکه او ..........
برای خواندن ادامه داستان به ادامه مطلب برید
چندیست که بیمار وفایت شده ام در بستر غم چشم به راحت شده ام این را تو بدان اگر بمیرم روزی مسئول تویی که من فدایت شده ام
حس و حال من از تو که حرف میزنم همه فعلهایم ماضیاند
حتی ماضی بعید
ماضی خیلی خیلی بعید
کمی نزدیکتر بنشین!
دلم برای یک حال ساده تنگ شده است …
عزیزم همه دنیا یه طرف ...
.
.
.
ذوق زده نشو .... تو هم همون طرف !!!
از شرکت فرش مزاحمتون می شم، اجازه می دی دلم رو فرش زیر پات کنم؟ تا هیچ جا جز دل من پا نذاری!
موبایلم حالش بده، شارژ نداره نورش کم شده صفحش یه کم سیاه شده، مریضه سرفه می کنه، مى دونی چشه؟ هواى پیامک تو رو کرده!