عشق یعنی خستگی افسردگی
عشق یعنی بی کسی پژمرده کی
عشق یعنی انتظار و افتخار
عشق یعنی خاطرات ماندگار
عشق یعنی مهر بانی با گدا !!!
عشق یعنی تاسحر دست برد دعا
عشق یعنی همسفر با آشنا
عشق یعنی جاده بی انتـــها
عشق یعنی صابر و ساده دلی
عشق یعنی صالح و زنده دلی
عشق یعنی عاشق و بی سرپرست
عشق یعنی بردن و گاهی شکست
عشق یعنی میزبان راحتی
عشق یعنی آری از بی حرمتی
عشق یعنی چاره و بیچارگی
عشق یعنی سرنوشت زندگی
عشق یعنی محترم بودن چو گل
عشق وصل عهد و پیمان مثل پل
زندگی پیش از تولد
زندگی شما با لقاح یافتن یک اسپرم و یک تخمک آغاز گردیده. در این لحظه 46 کروموزوم با 30 هزار ژن با یکدیگر ترکیب می گردند تا تمام مشخصات فیزیکی شما همچون جنسیت، تیپ بدن، ویژگیهای چهره، رنگ پوست،مو و چشمان شما را تعیین کنند. هنگامی که لقاح صورت می گیرد زیگوت ایجاد می گردد. این زیگوت یا همان تخمک بارور شده تکثیر یافته و پس از گذشت 5 روز از یک سلول به 107 سلول میرسد.
برای توضیحات بیشتر به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر زمستان
اخوان ثالث
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است.
کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم
زچشم دوستان دور یا نزدیک
مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!
منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من سنگ تیپا خورده رنجور
منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور
نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در بگشای دلتنگم
حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست مرگی نیست
صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد
فریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است
حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهان
نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین
درختان اسکلت های بلور آجین
زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهروماه
.
.
زمستان است......
آیا میدانستی که فیلها قدرت بینایی ضعیفی دارند، به طورى که شبها بچه خود را با کفتار اشتباه میگیرند.
آیا میدانستی که چشمان موش کور به کوچکی انتهاى سوزن ته گرد است و فقط تاریک و روشن را نشان میدهد.
آیا میدانستی که خانمها دو برابر آقایون پلک میزنند. شاید این را میدانستی که بیش از بیست میلیون نفر در نیویورک زندگی میکنند ولی تقریبا چهارده میلیون موش هم در کنار ساکنین نیویورک زندگی میکنند.
آیا میدانستی که فقط قورباغه های نر قور قور میکنند .
وصیت نامه ابوالقاسم حالت
طنز نویس معروف مجله های توفیق و گل آقا با تخلص "خروس لاری"
بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید
نه به من برسر گور و کفن آزار دهید
نه پی گورکن و قاری و غسال روید
نه پی سنگ لحد پول به حجار دهید
به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی
که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید
این دو چشمان قوی را به فلان چشم چران
که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید
وین زبان را که خداوند زبان بازی بود
به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید
کله ام را که همه عمر پر از گچ بوده است
راست تحویل علی اصغر گچکار دهید
وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه
به فلان سنگتراش ته بازار دهید
کلیه ام را به فلان رند عرق خوار که شد
ازعرق کلیه او پاک لت و پار دهید
ریه ام را به جوانی که ز دود و دم بنز
درجوانی ریه او شده بیمار دهید
جـگرم را به فلان بی جگر بی غیرت
کمرم را به فلان مردک زن باز دهید
چانه ام را به فلان زن که پی وراجی است
معده ام را به فلان مرد شکمخوار دهید
گر سر سفره خورد فاطمه بی دندان غم
به که، دندان مرا نیز به آن یار دهید
تا مگر بند به چیزی شده باشد دستش
لااقل تخـم مرا هم به طلبکار دهید!